ابتکار بابایی ..........یه آگهی پر افتخار
سلام مخمل مامانی..........
امروز یک سال و 8ماه و یک روزه هستی.....یاد اون روزایی افتادم که هفته به هفته بارداریم رو برات ثبت می کردم.عجب ذوقی داشتم.روزا چه زود می گذرن و تو بزرگ می شی......امیدوارم تکیه گاه خوبی برات باشیم که بهمون افتخار کنی......
این روزا دیگه نشسته راه نمیری.سریع بلند می شی و راه میری اونم تند تند.........قربون تلاشت
خیلی عذاب وجدان دارم برای قطره آهنت.....آخه اوایل که قطره معمولی رو بالا می آوردی ، تازگیا هم تو مسافرت خودم هی ویتانت رو فراموش می کردم.ببخش .......دیروز اتفاقی فهمیدم که قطره آهن ایرانی رو می خوری کلی ذوق کردم و از دیروز با یه پشتکار جدیدی دارم بهت می دم .مطمئنم دیگه یادم نمیره
بابایی هم دیروز بعد از کار که برگشتیم خونه عین بچه ها برات این شکلو در آورد و بعدشم خوابید.
اینم آگهی خانم دکتر(دختر عموی بابایی).........
این روزا خاله الهام مشغول تدارکات تولد پریاست.بعدا عکساشو از خاله می گیریم و اینجا می ذاریم.