کله قند ماکله قند ما، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

کودک خلاق فردا...........

حکایت هزینه عشق

  شبی پسرک کوچک نزدمادرش رفت که در آشپزخانه شام درست می کردوکاغذی را به او داد.مادرش دستش را بادستمال خشک کردوکاغذرا به شرح زیرخواند:   *بابت تمیز کردن اتاقم            ۴۰۰۰ریال *بابت خریدکردن برای شما      ۴۰۰۰ریال *بابت بردن سطل زباله           ۲۰۰۰ریال *بابت دریافت کارنامه قبولی    ۵۰۰۰ریال *جمع بدهکاری شما:          ۱۸۰۰۰ریال مادرباتبسمی بر لب کاغذرابرداشت وپشت آن نو...
17 مهر 1393

دختر که داشته باشی.............

دختر که داشته باشی،   با خود تصور می کنی   پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای طلایی اش -وقتی کمی بلند تر شوند- ... و کیف عالم را می بری از انعکاس تصویر خرگوشی بستنشان   دختر که داشته باشی،   خیال می کشاندت به بعد از ظهر گرم روز تابستانی   که گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده   به گوش انداخته اید -همان هایی که هر که بیاویزدشان از شادی لبریز می شود   و خنده ی از ته دل امانش را می برد- دختر که داشته باشی   انتظار روزی را می کشی که با هم   بنشینید در حیاط خانه مادربزرگ   و گل های یاس سفید و زرد به رشته ...
22 اسفند 1392

مهربان خدای خوب من............

مهربان خدای خوب من بخاطر آرامشی که به من ارزانی داشتی از تو ممنونم. بخاطر رفع همه دغدغه ها و امنیتم از تو ممنونم. بخاطر جسم سالم و نشاط و شادابی ام از تو ممنونم. بخاطر نیت پاک و قلب مهربانم از تو ممنونم. بخاطر آگاهی و دانایی ام از تو ممنونم. بخاطر گذشت و بخششم از تو ممنونم. نازنین خدای خوب من بخاطر امیدواری به لطف بی پایانت از تو ممنونم. بخاطر رزق و روزی حلال و فراوانم از تو ممنونم. بخاطر همنشینی با خوبانت از تو ممنونم. بخاطر خانواده خوبم از تو ممنونم. بخاطر توفیق بندگی ام از تو ممنونم. بخاطر زندگی جدیدم از تو ممنونم. بخاطر میل به تحول و تولد دوباره ام از تو ممنونم. بخاطر وجود شکرگذار و سپاسگزارم از تو ممنونم. ای خالق دلس...
11 آذر 1392

نصیحت مادرانه......

        اگر می‌دانستم   این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم،به تو می‌گفتم   «دوستت دارم»   و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی.  همیشه فردایی  نیست تازندگی فرصت دیگری برای جبران  این غفلتها به ما دهد. کسانی  را که دوست داری همیشه کنارخود داشته باش و بگو چقدر به آنها  علاقه   و نیاز داری.   مراقبشان باش. به خودت این فرصـت را بده   تا  بگـویی: «مرا  ببـخش»، «متاسفم»، &laq...
9 مهر 1392

راز نور و نان

  این همه گندم، این همه کشتزارهای طلایی، این همه خوشه در باد را که می خورد؟ آدم است، آدم است که می خورد این همه گنج آویخته بر درخت، این همه ریشه در خاک را که می خورد؟ آدم است، آدم است که می خورد این همه مرغ هوا و این همه ماهی دریا، این همه زنده بر زمین را که می خورد؟ آدم است ، آدم است که می خورد هر روز و هر شب، هر شب و هر روز زنبیل ها و سفره ها پر می شود، اما آدم گرسنه است. آدم همیشه گرسنه است. دست های میکائیل از رزق پر بود. از هزار خوراک و خوردنی. اما چشم های آدمی همیشه نگران بود. دست هایش خالی و دهانش باز میکائیل به خدا گفت: خسته ام ، خسته ام از این آدم ها که هیچ وقت سیر نمی شوند. خدایا چقدر نان لازم است تا آدمی سیر شود؟ چقدر ...
16 تير 1392