کله قند ماکله قند ما، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

کودک خلاق فردا...........

این روزای آیلین......

سلام دختر قشنگم.......   این روزا خیلی شیطون شدی....صداهای جالبی از خودت در میاری.....جدیدا هم از ساعت 3 شب کوک شدی و هی بیدار می شی و مامانی با کلی مکافات تورو می خوابونه.......دوباره 3و نیم .و 4 و 4و نیم و .....چی بگم والله سر گیجه گرفتم.....صبح هم که باید بریم سرکارو مامانی خوافالو.. قربونت برم 5 شنبه 5 مهر یعنی جمعه گذشته بردیمت لب دریا با بابا بزرگ اینا ولی تا پات به آب دریا خورد کلی گریه کردیو  لباتو ورچیدی......روی ساحل که اصلا حرفشو نزن....حالا ما چه دل خجسته ای داریم برات استخر آبیتو بردیم ساحل. بابا جون با بابا بزرگ بادش کردن ولی تا گذاشتمت توش کلی گریه کردی که منو بغل کن بریم.دست آخر مجبور شدیم همه از ساحل بر...
13 مهر 1392

دومین دندون آیلین کوچولو............

سلام دختر نازو  شیطونم.......... امروز نوبت واکسن داشتی..مامانی صبح مرخصی گرفتم تا ببرمت درمانگاه برای واکسن.بمیرم که خیلی درد کشیدی موقع واکسنت.2 تا واکسنم بود.قبل از واکسن زدن هم که رو تخت خوابوندمت یه جوری هراسون نگام کردی که یعنی منو بلند کن من می ترسم.انگار می دونستی می خواد چی بشه.وقتی پاهاتو گرفتم و خواست واکسن بزنه تو جیغات شنیدم گفتی :ماما....اونم با تشدید.بمیرم که بغل منو می خواستی و من نمی تونستم بغلت کنم. با تمام این توصیفات واکسن دوم هم بهت زدن.استامینوفن رو که بهت دادم کم کم خوابت داشت می گرفت.بردمت پیش مادر جون که برگردم سرکار.کلی برای منو مادر جون خندیدی و بعد خوابیدی.قدت68سانت و وزنت 8800 بود که خانومه گفت خوبه. ر...
23 شهريور 1392

عكساي خونه خاله اينا..

پنج شنبه 31 مرداد رفته بوديم خونه خاله اينا كه با هم بريم عكاسي عكساي 5 ماهگيمو براي چاپ انتخاب كنيم.اينم يه عكس با خاله و دختر خاله. اينم تو بغل ماماني.... بابا هم جايزه براي دندون در آوردنم يه لثه كش ويبره اي خريد.آخه اونايي كه داشتمو دوس نداشتم.ولي اين يكي يه چيز ديگست. ...
2 شهريور 1392

مسافرت آيلين كوچولو به تهران و سوغاتي تهران..........

سلام دخمل قشنگم .......   گفتم اگه اين خاطره به ياد موندني رو ثبت نكنم خيلي حيفه......   ما 26 مرداد بابت مرخصي زايمان ماماني با هم رفتيم تهران.شما اولين بارت بود كه سوار قطار مي شدي و تعجب كرده بودي.قربونت برم كه وارد تونل مي شديم وتاريك مي شد چشات از ترس گرد مي شد و به ماماني پناه مياوردي....فدات دخمل نازم 27 مرداد بود كه خونه خاله هايده رفتيم و خاله مهسا هم با پسر با ادبش عليرضا اونجا بودن به خاطر ما.همون روز بود كه فهميديم شما داري دندون در مياري.آخه  خيلي بي تابي مي كردي و همش كسل بودي.خاله هايده با قاشق به لثت زد و ما صداي يه مرواريدو شنيديم و كلي خوشحال شديم. دخمل نازم يه مرواريد كوچولو رو لثه پائيني داره كه...
2 شهريور 1392

اين روزهاي آيلين ........

سلام دخمل نازم..... اين روزات ديدنيه...دوست داري قدم برداري اونم تند تند .......همش دوست داري زير سرت بالش بزارم و خودت سعي كني كه بلند بشي. ديشب كه توي روروئك گذاشتمت از ذوق با خوشحالي داشتي روروئكتو نگاه مي كردي و مي خواستي همش اردك جلوي روروئكتو بخوري.فداي ذوق كردنت.نبينم دلت بگيره.نبينم غصه بخوري......عاشقتم عكساي روروئك و خودتو كه توش نشستي رو هم مي زارم..   اين چيه كنار روروئك من؟ فكر كنم خوردنيه.مي خوام بخورمش.چرا نميشه؟؟؟؟؟؟؟ منو بابايي.....................عاشختممممممممممممم منو بابايي در حال بازي..البته من تا دوربين مي بينم مي خوام ژست بگيرم حواسم پرت ميشه دختر شاد و بي دندون من...........
24 مرداد 1392

عكس آيلين قسمت ني ني هاي منتخب ني ني سايت......

  عكس آيلين خانوم تو ني ني هاي منتخب كنار عكس دوست ني ني سايتيش مرسانا كوچولو و عكس سمت چپيش ارسام كوچولو.اون آقا كوچولويي كه سمت راست مرسانا جونه و دورش حوله پيچيده دوستمه، اسمش امير محمده. ...
16 مرداد 1392

دخمل شيطون بلاي ماماني

قربونت برم كه به دوربين خيره شدي ماماني اينم يه ژست خانومانه.عروسك مامانشه.بووووووووس عاشقتم ملوسم اين لباسشو ديشب براش خريديم كه وقتي تنش كردم و بردمش جلوي آينه كلي ذوق كرد و خنديد.   ...
13 مرداد 1392