شعر1
روی لحافم یک باغ زیباست
یک آسمان گل در باغ پیداست
شبها که هستم در رختخوابم
سقفی پر از گل هست این لحافم
بر روی گلها من میخورم تاب
با بوی گلها من میروم خواب
در بين اين باغ لالا چه زیباست
چون بوی مادر در بین گلهاست
--------------------
آی بازی بازی بازی
دارم میرم به بازی
بازی قایم موشک
با پیشی ناز کوچک
چشم میذارم همیشه
تا پیشی قایم بشه
پیشی جونم قشنگه
کوچیک اما زرنگه
قایم میشه زیر تخت
یا میره روی درخت
هرجا بره پیشی جون
زودی میادش بیرون
چونکه منو دوست داره
تنهام نمیگُـــــــــذاره
------------------------------
کنار گل تو باغچه
نشسته دو تا زنبور
یه مهمونی گرفتن
با حبه هاي انگور
خانوم و آقا مورچه
رد میشدن از اونجا
زنبورای مهربون
صدا زدن بفرما
!
شاپرک و کفشدوزک
می پریدن رو گلها
زنبورا ی مهربون
صدازدن بفرما
!
کنار باغچه حالا
زیاد شدن مهمونا
مورچه ها و کفشدوزک
زنبور و شاپرك ها
یه مهمونی گرفتن
حالااون دو تا زنبور
منم بردم براشون
دو تا خوشه ی انگور