خونه جدید..........
همه آرزوم این بود که اگه خونه خریدیم طرح آشپزخونه رو خودم بزنم.رنگ چوبشو با هم انتخاب کنیم و چیزی بشه که مدتها تو ذهنم بود و فکرمو بهش مشغول کرده بود.ولی دیشب با انتخاب سرخود چوب کابینت از طرف نصاب کابینت همه چی بهم ریخت.من ام دی اف انتخاب کردم آقا رفته (های گلاس) زده.من دو رنگ انتخاب کردم آقا تک رنگ زده.هود رو من مشکی خریدم تا صفحه پشتش روشن باشه و هود تو چشم بیاد.این قهو ه ای زده.دیگه گریه هم نمی تونستم بکنم.مات و مبهوت مونده بودم چیکار کنم.کلی با نصاب دعوام شد که اون از قول و قرارت که گفتی 10بهمن تحویل میدی و 17ام اومدی ناقص زدی و رفتی.19ام هم که اومدی چوبها رو به انتخاب خودت آوردی.دیگه قید کمد بچه رو زدم.گفتم نمی خوام اونو برام درست کنی.تشخیص رنگ نداری.امروز قراره بیاد تمومش کنه و بره.حالا موقع حساب کتاب باید بیوفته دنبالم.اولا که کمد بچه حذف می شه و دوما ما سنگ اپن رو خودمون خریدم و اونم از کلش کم می شه.سوما باید انتخاب بی خودش و بدقولیو دیر تحویل دادنش یه مبلغ درستی ازش کم می کنم تا همیشه منو به خاطرش بسپره.فکر نکنه زن جماعت عرضه گوشمالی نداره.....
آخر شب هم می گه حق با خانومته من قبول دارم می خوای بکنم ببرم؟
بابایی هم گفت می خوای 2ماه دیگه بیای دیگه.........ما الان 15روزه خونه اینو و اونیم.خسته شدیم.بزن بره .ولی بدون ،موقع حساب کتاب تعجب نکنیا............چون همه چیز رو با سلیقه خودت انتخاب کردی.....
جالب آقا اصرار داشته اون رنگ قهو ه ای که با ما اومده و من بهش نشون دادم همین براقیه که خودش با خوش آورده.گفتم آقا فکر کردی با بچه طرفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کجا چوب ها رو اشتباه انتخاب کردی و طرف راضی نشده و بزور اومدی بندازی به ما........البته از بس حرف تو حرف شد نمی دونم شنید یا نه...........
حالا خاله شعله اینا هم دارن میان و هیچی آماده نیست..............اگه آشپزخونه آماده بود لمینت دیروز تموم می شد .....
دیگه اصلا ذوق خونه نویی ندارم.اصلا دوست ندارم برم تو اون خونه.............دلم شونه مادرم رو می خواد.خسته ام........
چقدر راحت آدمها به جای ما تصمیم می گیرن...............