جیگر حرف زدنت..........
سلام مخملی............
این جمله این روزا منو یه کم سبک می کنه.هییییییی روزگار
از چیزهای کوچک زندگی ات لذت ببر
یک روز به عقب نگاه میکنی و میبینی که آنها همان چیزهای بزرگ و مهم بوده اند ….
***********
دو سه روز پیش بابایی اومد مهد کودک دنبالت.اومد ماشینو پارک کنه که با شما بیاد شرکت پیش من.
بابایی:بیا ماشینو پارک کنیم بریم دنبال مامان
آیلین:ماشینو پارک نبر منو پارک ببر
بابایی:
آیلین:
-**********
کتابخونم شدی عجیب....کلی کتاب برات تو یه گروه توی تلگرام سفارش دادم.همه رو هر شب ، شبی یه دونه برات خوندم.همش ذوق داشتی همه رو یه شبه بخونی مثه خودم......آخرشم کتابو می گیری دستت و خودت جداگونه یه مدل دیگه داستان می گی و می خونی.بازم برات کتاب سفارش دادم.اگه مثه خودم عشق کتاب باشی پایه هستم باهات جیگری.مخصوصا تو ایسن سن که من هنوز عاشق کتابهای رنگی سن تو هستم.خیلی کیف میده.......
*******
سفارش دادنت به بابایی
بابایی آبمیوه سبز و قرمز خواست
بابایی موز بگیر........
انگور بگیر.......
بابایی بستنی میگیری؟
********
راستی روزت مبارک فندقم............جایزت هم خرید یه عینک جدید بود که خودت هی می گفتی