کلانتری......وووووووووووویییییییییی
دیشب تا رفتیم بخوابیم آیفن خونه به صدا در اومد..........سرایدار بود......ول کن نبود......110اومده بود..
می گفت یکی زنگ زده گفته منزل بهارلو بلوک7واحد503 بیاد کلانتری........
هزارو یک فکر به سرمون زد........هی گفتم نکنه مواد گذاشتن تو خونمونو دستور تفتیش بدن مثل این فیلما و آخرش بعد 12 سال چهره من پشت در زندون با آیلین 12 ساله منتظر آقای همسر.خخخخخخخخخخخ
خدا نکنه..مثل فیلما
و هزارو یک فکر مسخره دیگه.......حالا دو روز بود مدارک ماشین و کلیدهای زاپاسمون نبود.........گفتیم شاید یه بنده خدای شیر پاک خورده ای دلش سوخته گفته به جای اینکه بندازم تو آشغالی بدم به صاحبش......
خلاصه ساعت 10 و نیم رفتیم کلانتری 13 .اونم تو محله 2 هزار بندرعباس که خیلی خطرناکه...اولش گوشی آقای همسر رو ازمون گرفتن.تو حیاطش یه نفر رو به میله بسته بودنو دست و پاش نشون میداد که کلی کتک خورده...رفتیم داخلو بالاخره بعد از کلی بازجویی مدارکو پس دادن.جالبش اینه که تو سوپر مارکت پائین ساختمون جا گذاشته بودیم.رفته بودیم کارتن خالی گیر بیاریم برای اسباب کشی و آقای کم حواس ما اومده بود کمک بده که رو میز جا گذاشت.جالبه که اینا عکسو دیدن هم نشناختن که ماله ما هست.شماره ای هم که روی اون زده بود همون شماره ای بود که از قطار افتاده بود بیرون با اون گوشی مفلوک.
حالا یکی بلند داد زد حسینیییییییییییییییییییییی
آیلین ترسیدو خودشو به من چسبوند.قیافه بچم دیدنی بود.کلی خندیدیم......
اینم از پیدا شدن مدارک.......