قصههاى من و بابام
کتاب خوب : قصههاى من و بابام |
يکى بود يکى نبود. سالها پيش يک پدر بود و يک پسر. پدر نامش اريش ازر(Erich Ohser) بود و در سال 1903 در شهر پلاوئن در آلمان به دنيا آمده بود. دورهى دبيرستان را گذراند و در دانشکدهى هنر در شهر لايپزيک هنر نقاشى را آموخت. بيست و هشت ساله بود که پسرش کريستيان به دنيا آمد. پدر داستانهاى جالبى براى پسرش تعريف ميکرد و براى آنها نقاشى ميکشيد. همانطور که در عکس ميبينيد، اين پدر و پسر به راستى بودند و قصههايشان هم قصه نيست. اين قصهها نه تنها براى بچهها که گاهى براى بزرگترها جالب و آموزندهاند. اريش ازر در دورانى زندگى ميکرد که آلمان گرفتار حکومت ديکتاتورى و استبدادى هيتلر و ياران فاشيست او شد. اريسش ازر از راه نقاشى کردن به آن حکومت و ظلم و ستم فرمانروايان کشورش مبارزه ميکرد. براى روزنامههاى آن زمان کاريکاتور سياسى ميکشيد. به همين سبب، فرمانروايان آلمان از او و کارهايش خوششان نميآمد و نميگذاشتند نقاشيهايش در روزنامهها و کتابها چاپ شود. از آن پس بود که اريش ازر نقاشيهايش را با نام پلاوئن امضا کرد. سرانجام او را پس از چاپ کتاب کاريکاتورهاى سياسياش، در سال 1940 به زندان انداختند. ميخواستند محاکمهاش کنند، ولى اريش ازر که ميدانست به دست فاشيستها کشته خواهد شد، در 5 آوريل 1944 در زندان خودکشى کرد. اريش گذشته از کاريکاتورهاى سياسى، براى پسرش هم قصههاى دلنشين و خندهدار ميگفت و آنها را نقاشى ميکرد. اين قصهها که فقط نقاشى است و نوشتهاى به همراه ندارد، يکى از برجستهترين کتابهاى کودکان جهان است و به نام پدر و پسر در بسيارى از کشور هاى جهان بارها به چاپ رسيده است. سه کتاب قصههاى من و بابام برداشتى است از اين قصههاى تصويرى که براى کودکان ايرانى باز پرداخت و نوشته شده است. نمونههايى از داستانکهاى اين مجموعه را بخوانيد .....
|