جالبه
مسئولين يك مؤسسه خيريه متوجه شدند كه وكيل پولداري در شهرشان زندگي ميكند
و تا كنون حتي يك ريال هم به خيريه كمك نكرده است. پس يكي از افرادشان را نزد او
فرستادند..
مسئول خيريه: آقاي وكيل ما در مورد شما تحقيق كرديم و متوجه شديم كه الحمدالله
از درآمد بسيار خوبي برخورداريد ولي تا كنون هيچ كمكي به خيريه نكردهايد.
نميخواهيد در اين امر خير شركت كنيد؟
وكيل: آيا شما در تحقيقاتي كه در مورد من كرديد متوجه شديد كه مادرم بعد از يك
بيماري طولاني سه ساله، هفته پيش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگياش
كفاف مخارج سنگين درمانش را نميكرد؟ زود قضاوت كرديد؟
مسئول خيريه: (با كمي شرمندگي) نه، نميدانستم. خيلي تسليت ميگويم.
وكيل: آيا در تحقيقاتي كه در مورد من كرديد فهميديد كه برادرم در جنگ هر دو
پايش را از دست داده و ديگر نميتواند كار كند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست كه
خانه نشين است و نميتواند از پس مخارج زندگيش برآيد؟زود قضاوت كرديد؟
مسئول خيريه: (با شرمندگي بيشتر) نه . نميدانستم. چه گرفتاري بزرگي ...
وكيل: آيا در تحقيقاتتان متوجه شديد كه خواهرم سالهاست كه در يك بيمارستان
رواني است و چون بيمه نيست در تنگناي شديدي براي تأمين هزينههاي درمانش قرار
دارد؟ زود قضاوت كرديد؟
مسئول خيريه كه كاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشيد. نميدانستم اينهمه گرفتاري
داريد ...
وكيل: خوب. حالا وقتي من به اينها يك ريال كمك نكردهام شما چطور انتظار داريد
به خيريه شما كمك كنم؟
باز هم زود قضاوت كرديد؟؟؟؟