کله قند ماکله قند ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

کودک خلاق فردا...........

سومین مروارید آیلین.....................

سلام دختر قشنگم.......... خدا کنه زودتر بتونی حرف بزنی و منظورتو برسونی قشنگم.......آخه 3-2 روزی بود که همش بهونه می کردی و تا بغلت نمی کردم می زدی زیر گریه.......یا شبا تا صبح تو خواب ناله می کردی و از این پهلو به اون پهلو می شدی و فقط با شیر خوردن آروم می شدی....... فدات بشم که  دندون ام  داشت خودشو نشون می دادو تو این همه درد کشیدی و مامانی نفهمید....... دیشب داشتم قلقلکت می دادمو باهات بازی می کردم که یکهو لثه بالاتو دیدم قربونت برم دندون نیشت بود  .. بغل دست دندون پیش جلویی سمت راستی.حالا عکسشو که گذاشتم متوجه می شی.....دیدم از لثت زده بیرون.........انقدر منو بابایی نازت دادیم که نگو......می گما وقتی کناری دندون...
12 آذر 1392

مهربان خدای خوب من............

مهربان خدای خوب من بخاطر آرامشی که به من ارزانی داشتی از تو ممنونم. بخاطر رفع همه دغدغه ها و امنیتم از تو ممنونم. بخاطر جسم سالم و نشاط و شادابی ام از تو ممنونم. بخاطر نیت پاک و قلب مهربانم از تو ممنونم. بخاطر آگاهی و دانایی ام از تو ممنونم. بخاطر گذشت و بخششم از تو ممنونم. نازنین خدای خوب من بخاطر امیدواری به لطف بی پایانت از تو ممنونم. بخاطر رزق و روزی حلال و فراوانم از تو ممنونم. بخاطر همنشینی با خوبانت از تو ممنونم. بخاطر خانواده خوبم از تو ممنونم. بخاطر توفیق بندگی ام از تو ممنونم. بخاطر زندگی جدیدم از تو ممنونم. بخاطر میل به تحول و تولد دوباره ام از تو ممنونم. بخاطر وجود شکرگذار و سپاسگزارم از تو ممنونم. ای خالق دلس...
11 آذر 1392

آموزش فتوشاپ.......

 آموزش برش نقطه اي متن   http://www.aparat.com/v/WCtxS   آموزش رویایی کردن تصاویر http://www.iphotoshop.ir/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%BE/ آموزش تایپو گرافی http://www.iphotoshop.ir/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%AA%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF/ روتوش راحت صورت http://www.majidonline.com/page.php?page=content&op=cntshow&code=259 ...
7 آذر 1392

دندون گرفتنهای قز خوشگلم.......

این روزا هر کی بخواد باهات شوخی کنه گازش میگیری.هنوز وقت نکردیم برای این ماهت ببریمت عکاسی.عکس سالگردمون هم تحویل نگرفتیم. هنوز خونه کامل جمع و جور نشده.دیشب خیر سرم اومد لازانیای نیمه آماده درست کنم.همه چیزشو روبه راه کردم و گذاشتم تو مایکروویو..هر چی منتظر شدم دیدم ورقه هاش نرم نشد.یکهو به سرم زد ورقه هاشو چک کنم.چشمت روز بد نبینه.............ورقه های لازانیا رو اشتباهی گذاشته بودم.از اونایی گذاشته بودم که باید تو آب جوش می نداختی. دوباره کارمو از نو شروع کردم.........با لازانیای نیم پخت.ولی نتیجه کار حال داد.......خوشمزه شده بود....... برقم که هی می رفت و میومد..........با این فیوز مسخره جای گاز گرفتنت رو دستم موندهو کبود شده ول...
29 آبان 1392

8ماهگیت مبارک دخملم............

سلام قشنگم......... امروز 8 ماهت تموم شدو  رسما وارد 9 ماهگی شدی....... این روزا بلا شدی و قشنگ اداو اطوارات عوض شده........ وزنت 10 کیلو شده و گردالی شدی......دورسرت 45 و قدت 70.ولی به گمونم درست نبود قدت آخه با متر درمانگاه نبودو  تو خونه گرفتم.مادر جون می گه قدت بلندتره.آخه شلوارات کوتاه شدن تو پات.حتی اونایی که جدید گرفتیم. بابا بزرگت می گه خوشگل من کیه؟بعد خودش می گه آیلینه.چندین بار گفته و الان شما تا می شنوی چون نمی تونی بگی آیلینه یه صدایی با دهنت در میاری که هم صدای کلمه آیلینه.خیلی جالبه. هنوز وقت نکردیم عکس سالگردمون رو از آتلیه بگیریم.این روزا درگیر اسباب کشی و  جابجا کردن وسایلیم. می خواستیم تو همین م...
21 آبان 1392

این روزای دخمل مخمل من.........

دختر قشنگ من........... سلام......... این روزا درگیر اسباب کشی هستیم و هنوز اون خونه جدید آماده چیدن وسایلمون نیست.......... این روزا هی میریم خونه مادر جون اینا...مادر جون بهت یاد داده که بگی بای بای..... دیروز که داشت برای دستش میرفت فیزیوتراپی ،چادر رو رو سرش دیدی جیغ زدی از خوشحالی.اونم گفت آیلین بای بای....تو هم گفتی :بای بای دل من از این همه محبت ذوق زده شد...فدات شم که اینقدر دوسش داری تازه دیروز بهت یاد داد که بگی مامان......تو هم بعد کلی حرکت دهنت گفتی مامان....انقدر خوشحال شدم که نگو..........وقتی می گی مامان دلم غنج میره.....تو پوست خودم نمی گنجم. جمعه که به بابایی تو بردن وسایل کمک می دادم از صبح نبودم.مجبور بودم که...
19 آبان 1392