کله قند ماکله قند ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

کودک خلاق فردا...........

اولین بارت بود...........

دیشب(92/11/03) داشتم سالاد الویه درست می کردم و دیدم داری  بهم نگاه می کنی و می خندی.منم برای اولین بار بهت استخون مرغ رو دادم که بخوری.فکر نمی کردم خوشت بیاد.با یه ذوقی می خوردی که واقعا دیدنی بود.هول شده بودی و می خواستی همه استخونهاشو خودت بخوری.3تا استخون دستت بود و هی سعی می کردی تند تند بخوریشون.عکساتو بعدا می ذارم که بابایی اومد ازت گرفت.
4 اسفند 1392

تب و دندون درد ......دوباره

نمی دونم حکمتش چیه که دندونات دوتا دوتا در دارن میان.نیشهای پائینی بد جوری اذیتت می کنن.دیشب ساعت 1 و خورده ای تو خواب ناله می کردی بهت که دست زدم شوکه شدم آخه خیلی داغ بودی و تب کرده بودی.سریع منو و بابایی بهت استامینوفن دادیم و پاشویت کردیم.تنت خیلی داغ بود واسه همین من همش پارچه خیس بهت می زدم که دوست نداشتی و ناله می کردی.خداروشکر ساعت 4 به بعد تبت پائین اومد و خوب شدی. دیروز ایمان (پسر دایی بابا) اومد خونمون.آخه امتحان شرکت نفت داره ایشالله قبول بشه.البته این مملکت گل و بلبل ما با پارتی پیش میره و از قبل رزرو شدست. بازم امید به خدا.دیشب کلی براش می خندیدی و باهاش جور شدی.ایمان می گفت فقط تو خونتون این فینگیلی رو کم داشتین که به ج...
1 اسفند 1392

زمستون بدون برف ما..........

این زمستون به جای برف برای من و دل کوچیک تو فقط دوری و بیماری داشت...... تازه فهمیدم که سرما نخوردی و فقط سینوسهات ورم کرده.خاله محی دیشب گفت برای خس خس تو بینیت بتامتازون که دکتر مرسانا گفته بریزم هر 8 ساعت.ساعت 12 و 20 دقیقه که ریختم تا صبح حالت بهتر بود. خدا خیرش بده.... 2 تا دندونای بغلی پائینی داره با هم در میاد و آب دهنت هم که براهه.کسی ندونه فکر می کنه یه لیوان آب خالی کردی رو بلوزت. امیدوارم زمستون زودتر تموم بشه، تا تو هم زودتر خوب بشی. بتامتازون چون هشدار داره فقط باید 3 روز مصرف بشه .آخه اگه خودسر  و بیشتر مصرف بشه جلوی رشد رو میگیره و پرزهای بینی رو از بین می بره. مدیر مهد می گه الان که بهت میگیم به فلان چیز دست...
26 بهمن 1392

11 ماه گذشت............

سلام دختر گلم..... امروز 21 ام بهمن ماهه.شما امروز 11 ماهت تموم شده و رسما وارد 12 ماه شدی.......... بعد از بیمارستان این دومین روزیه که برگشتی به مهد.خداروشکر امروز اصلا گریه نکردی و دوست داشتی بری اونجا.امروز اونجا تولد یکی از بچه ها بود. می گن خیلی خوشحال بودی... این روزا دوست داری بایستی( اولین ایستادنت 17 بهمن بود)و قشنگ کون سوره می ری.قربونت برم.برای خودت ریز ریز حرف می زنی .. تا پیام بازرگانی بی بی تک رو می شنوی دودو می کنیو  دست می زنی و می خندی.فدای خنده قشنگت.........تو مهد که بهت می گن رقاص دیروز یه پالتوی زرد خوشرنگ با دکمه های مشکی و یه پاپیون هم پشتش داشت برات خریدیم.خیلی دوست داشتی خودتو تو آینه ببینی......این ...
21 بهمن 1392

کله قند من ..........

سلام مخمل مامانی.......... دیروز که از سرکار اومدیم خونه دیدم مادر جون موهاتو فواره ای بالا بسته.مثل خانوما شده بودی..... کلی ذوق کردی تا منو دیدی ......همش هم می خواستی بغلت کنم...... مادر جون می گه کلی بازی باهات کرد و بهت می گفت توپ رو بده من و شما هم می دادی بهشون و دوباره ازشون می گرفتی..... تو بیمارستان که بودیم اسم بابایی رو که می گفتم خیلی قشنگ می گفتی اَبودَ.......یعنی ابوذر قربونت برم پشت سر هم هی می گفتی ابودَ.......باباااااااا..........ابودَ دیروز هم هی می گفتی بدِه......دیگه قشنگ کون سوره می ری و تا کشوی زیر میز تلویزیون خودتو می کشی تا کشو رو باز کنی و همه وسایلشو بریزی بیرون.هر چی هم میاریمت عقب بازم میری جلو و جیغ...
17 بهمن 1392

بیمارستان و بستری شدن آیلین..................

روزای خیلی بدی بود.....روز 12ام که کارمون تموم شد و اومدیم دنبالت خونه خاله اینا خیلی افسرده و بی حال بودی.مامانت برات بمیره.خاله می گفت اصلا اذیت نکردی و همش درحال سرفه کردن بودی.خاله می گفت همش خواب بودی.یه بارم برات آهنگ گذاشت با اون حالت براش رقصیدی.فدات شم که بی حال بودی. 12ام کل بندرعباس رو دنبال یه فوق تخصص خوب گشتیم.همه فوق تخصص ها یا سرشون شلوغ بود و نوبت نداشتن یا دکتر الکی بودن.آخر شب بالاخره یه دکتر پیدا کردیم.نوبتمون برای یک ساعت بعدش بود.نزدیک خونه خاله اینا بود.رفتیم پیششون.وقتی برگشتیم منشی دکتره گفت به اسم بهارلو یکی دیگه رفته داخل اتاق.وقتی اون خونواده با بچشون از اتاق اومدن بیرون منشی تازه گرفت اونا دروغ گفتن و از نبود م...
16 بهمن 1392

تب و ویروس ..............

از اونی که می ترسیدیم سرمون اومد.تبت هی قطع  و وصل می شه.دوباره دیشب بردیمت بیمارستان کودکان که دکترش تورو ببینه که الحمدلله یه دکتر بدرد بخورم اونجا پیدا نشد.بهش داروهایی که بهت می دادیم رو گفتیم گفت همیناست دیگه ولی بچه حساسیت داره......باید بخور بدین تا ریه هاش صاف بشه.ما هم دستمون از همه جا کوتاه بود رفتیم بخورت دادیم تو بیمارستان.تا شب خوب بودی.دکتر قبلی گفته بود اگه بچه اسهال شد بهش ماست پروبیوتیک بدین تا خوب بشه.دیشب که دیدم اسهال شدی و بهت از اون ماست دادیم. من نمی دونم کی به این دکترها مدرک داده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یا دکترهای بندر انقدر بیسوادن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یا چون کسی نیست بالاسرشون نظارت کنه مردم رو موش آزمایشگاهی فرض کردن............
12 بهمن 1392

این روزای کله قند مامان.....

سلام دختر قشنگم. جمعه روز بدی بود .سرما و حساسیت فصلی هردومون گرفته بودیم.ولی بدیش اینجا بود که چون شما جوجه هستی و ضعیف تب کردی.جمعه هم متخصص نبود.بردیم یه دکتری که عمومی بود و تو درمانگاه بود.دکتر معروفیه که از متخصص می گن بیشتر حالیشه.تا دیدت گفت حساسیت به عطر و ادکلن داری و سرما نخوردی.منو هم ویزیت کرد و دارو داد.البته من هرچی گفتم این عفونت کرده گفت هنوز عفونت نکرده. تا شب حالت بدتر شد و گلوت عفونت کرد.منم خوددرمانیم رو طبق سری قبل که همین مدلی شدی شروع کردم. سفیکسیم برای عفونته ( گوش و وبینی )هر 12 ساعت اندازه یه قاشق چای خوری...7 صبح .7شب بروفن برای تب که هر 8 ساعت یه قاشق چای خوری .....12 شب  و 7 صبح زادیتن ضد ح...
10 بهمن 1392